آه، در ایثار سطح ها چه شکوهی است !
ای سرطان شریف عزلت!
سطح من ارزانی تو باد!
یک نفر آمد
تا عضلات بهشت
دست مرا امتداد داد
یک نفر آمد که نور صبح مذاهب
در وسط دگمه های پیرهنش بود
از علف خشک آیه های قدیمی
پنجره می بافت
مثل پریروزهای فکر، جوان بود
حنجره اش از صفاف آبی شط ها
پر شده بود
یک نفر آمد کتاب های مرا برد
روی سرم سقفی از تناسب گل ها گشید
عصر مرا با دریچه های مکرر وسیع کرد
میز مرا زیر معنویت باران نهاد
بعد، نشستیم
حرف زدیم از دقیقه های مشجر
از کلماتی که زندگی شان ، در وسط آب می گذشت
فرصت ما زیر ابرهای مناسب
مثل تن گیج یک کبوتر ناگاه
حجم خوشی داشت
نصفه شب بود، از تلاطم میوه
طرح درختان عجیب شد
رشته مرطوب خواب ما به هدر رفت
بعد
دست در آغاز جسم آب تنی کرد
بعد در احشای خیس نارون باغ
صبح شد.
سهراب سپهری
درودی بی پایان بر شما.
تمام اشعا رو خوندم.
بسیار بسیار زیبا.
خیلی خیلی لذت برم.
پاینده و سربلند باشید.
سلام
چه شعرای قشنگی می نویسید
اینجور با شاعرایی که زیاد شناخته نیست
آشنا میشیم
منم دستی تو شاعری دارم خوشحال میشم بیاید.
بدورد تادرودی دیگر
سلام.خوندمشون....عاشق سهرابم ولی معنی بیشتر شعراش رو نمیفهمم.....کمکی میتونید بکنید؟
می خوای صورت کسی رو که واقعا دوست داره ببینی؟
اینو به 10 نفر بفرست بعد برو به ادرس
http://amour-en-portrait.ca.cx/(این یه بازی فرانسویه)صورت کسی که دوست داره ظاهر میشه خطر سوپریز شدن!(تقریبا 90%شبیه)من خواستم این بازیو دور بزنم مستقیما رفتم به اون ادرس گفت اینطوری نمیشه باید به10نفر بفرستیش نمیدونم چه طوری فهمید.
خوب وقتی دیدیش یادت نره به ما بگی موفق شدی منتظرما
I love your website
thank you