گرانبار شد ، گوشم از پند ها
برآنم ، که تا بُگسلم بَندها
هر آن دل ، که شد بسته ی دام ِ عشق
رهایی نیابد به ترفندها
پرستنده ام بر تو ، ای خانه سوز
کجا ترسم ، از شرم ِ پیوند ها
ز تنهاییم ، باغ ِ دل تیره بود
تو جانش دمیده به لبخند ها
کنون ، چامه گویم بران روی و موی
در آغوش ِ هر چامه ، گل قندها
به افسون ِ آن چشم ِ مستت که هست
مرا تکیه پروردِ سوگندها
که از شور ِ مهرت ، چنان سرخوشم
که بر کام ِ دل ، آرزومندها
مرا بندگی بین و در سایه گیر
که شرط است ، لطف از خداوندها
تو نور ِ دلی ، ای فروزنده بخت
که بازت نجویم همانند ها
خوش آندم ، که افشانمت جان به پای
چو بر گونه ی آذر ، اسپند ها
فریدون توللی
سلام نمی کنم که خداحافظی در کار باشد
به روزم
با احترام
...
سلام
با تشکر که این شعر فریدون توللی رو گذاشتی
برادر مرحوم توللی شعرهای بسیار زیبا وعاشقانه ای داره بخصوص در مجموعه نافه لطفا از اونها هم بزارین..