در یکی فریاد
زیستن
پرواز ِ عصبانی ِ فـّواره ئی
که خلاصیش از خاک
نیست
و رهائی را
تجربه می کند
و شکوهِ مردن
در فواره فریادی
زمنیت
دیوانه آسا
با خویش می کشد
تا باروری را
دستمایه ئی کند؛
که شهیدان و عاصیان
یارانند
بار آورانند
ورنه خاک
از تو
باتلاقی خواهد شد
چون به گونه جوی باران ِ حقیر
مرده باشی.
فریادی شو تا باران
وگرنه
مرداران!
احمد شاملو
سلام
نمی دونم چی بگم خیلی خوشحالم کردی بعد از اینهمه مدت سر زدی
دلت شاد