از هم گریختیم.
و آن نازنین پیاله دلخواه را ؛ دریغ
بر خاک ریختیم!
جان من و تو تشنه پیوند مهر بود؛
دردا که جان تشنه خود را گداختیم !
بس دردناک بود جدایی میان ما ؛
از هم جدا شدیم و بدین درد ساختیم .
دیدار ما که آن همه شوق و امید داشت ؛
اینک نگاه کن که سراسر ملال گشت .
و آن عشق نازنین که میان من و تو بود ؛
دردا که چون جوانی ما پایمال گشت !
با آن همه نیاز که من داشتم به تو ؛
پرهیز عاشقانه من ناگزیر بود .
من بارها به سوی تو بازآمدم ؛ ولی
هر بار دیر بود !
اینک من و تو ایم دو تنهای بی نصیب ؛
هر یک جدا گرفته ره سرنوشت خویش .
سرگشته در کشاکش طوفان روزگار ؛
گم کرده همچو آدم و حوا بهشت خویش !
هوشنگ ابتهاج
دوست من واقعا وبلاگ زیبا وخوبی داری واقعا محشره شعر های هوشنگ ابتهاج هم که عالیه من عاشق شعر ابتهاج هستم مخصوصا وقتی شعر های اونو از خوانندگاه اصیل وقدیمی ایران زمین میشنوم شاد زی ومهر افزون اهورامزدای بی همتا نگاه دارت با اجازت من وبلاگت را پیوند زدم
سلام ...
عزیزم من اشعار هوشنگ ابتهاج رو در وبلاگ تو خوندم چند تا غلط املایی داری در شعر که به لطافت شعر لطمه میزنه سعی کن اونا رو درست کنی
معرکه بود

خیلی لذت بردم
احسنت به این حسن سلیقه
مرسی