خانه دوست کجاست ؟
در فلق بود که پرسید سوار
آسمان مکثی کرد
رهگذر شاخه نوری که به لب داشت به تاریکی شن ها بخشید
و به انگشت نشان داد سپیداری و گفت
نرسیده به درخت
کوچه باغی است که از خواب خدا سبزتر است
و در آن عشق به اندازه ی پرهای صداقت آبی است
می روی تا ته آن کوچه که از پشت بلوغ سر بدر می آرد
پس به سمت گل تنهایی می پیچی
دو قدم مانده به گل
پای فواره جاوید اساطیر زمین می مانی
و ترا ترسی شفاف فرا می گیرد
در صمیمیت سیال فضا خش خشی می شنوی
کودکی می بینی
رفته از کاج بلندی بالا جوجه بردارد از لانه نور
و از او می پرسی
خانه دوست کجاست؟
سهراب سپهری
سلام دوست من
خانه دوست کجاست؟ نمیدانم من دوستی هم داشته ام که بدانم خانه اش کجاست... صبر کن یک چیزایی یادم اومد آری منم بودم ولی حال نیستم... خیلی وقته که نیستم.......
سلام دوست من ببخشید دوباره مزاحم شدم عیدتون میبراک التماس دعا ازتون دارم......
سلام
دیگه به من سر نمی زنی
هر جا هستی شاد باشی
یا حق
و برایم عاشقانه سرخ می خواند :
یگدیگر را می آزاریم بی آنکه بخواهیم
شاید بهتر آن باشد که دست به دست هم دهیم
دستی که گشاده است می برد می آورد رهنمونت می شود
به خانه ای که نوازشش دلچسب است
لیک افسوس و شاید آه و گاهی حیف
که تنها می خواند
و به حدیث آمده بر لبش ایمان نداشت
... و دریایم شکست و ماهی ام بر زمین
افتاده جان می خواهد از دنیا ...
منتظر حضور همیشه گرمت در قبیله هستم
یا علی
[گل]
سلام،
ضمن تبریک برای وبلاگ خوبتان، متأسفانه برخلاف توافق قبلی، نتوانستیم لینک «لیست وبلاگهای به روز شده» را در جای مناسبی در وبلاگتان، پیدا کنیم؛ زیرا نفس اضافه کردن لینک ما در این است که دوستان دیگر هم از سایت ما مطلع شوند تا بتوانند از مزایای رایگان آن استفاده کنند. لطفاً در صورت تمایل ابتدا لینک ما را در جای مناسبی قرار دهید، سپس، فرم مربوطه را که همراه ایمیل برای شما فرستاده شده است، مجدداً پرنمائید.
با تشکر
من که فکر می کنم این یکی از اون سوالای بی جوابه....
واقعا دوستی وجود داره؟!
سلااااام !
موفق باشی و به همه ی آرزوهات برسی
تا بعد
روحت شاد سپهری با این شعرهایت .. مثل تو دیگه نمیاد .